Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین- معصومه مهدیانی: در محله وحیدیه از هر کسی سراغ لحاف‌دوز قدیمی محله را بگیری، مغازه کوچک حاجی را نشانت می‌دهد. مغازه‌ای که در ۴۳ سال گذشته لحاف و متکا ی خانواده‌های مختلف این محله در آنجا تهیه شده است. وسایلی که این روزها با آمدن انواع تخت‌ها، پتوها و لحاف و متکاهای آماده از خانه‌ها رخت بربسته‌اند و «محمدولی روزبهانی» ۸۰ ساله را کم کار کرده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این لحاف‌دوز خیّر و معتمد همان فردی است که سال‌ها پیش اراذلی را که در محله‌شان ناامنی ایجاد کرده بود، با شگرد خاصی بیرون کرده است.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید


لحاف‌دوز قدیمی محله وحیدیه تا قبل از ۲۵ سالگی و شروع کار لحاف‌دوزی، در روستاهای بروجرد به کشاورزی و بنایی مشغول بود اما با آمدن یک پنبه زن به روستایشان به این شغل علاقه‌مند و از آن زمان وارد حرفه پنبه زنی و لحاف‌دوزی شد. او می‌گوید: «وقتی حاجی پنبه زن وارد محله شد و کارش را شروع کرد، واقعاً از دیدن کارش لذت می‌بردم. او پنبه‌ها را می‌زد و بانوان آن پنبه‌ها را تبدیل به کلاف و از آن لباس تهیه می‌کردند. مدتی بود که در کنار حاجی پنبه زن این کار را یاد گرفته بودم که یک لحاف‌دوز وارد روستایمان شد و من به‌عنوان پنبه زن در کنار او مشغول به کار شدم. من برای او پنبه می‌زدم و او هم در کنار کارش به من لحاف‌دوزی یاد می‌داد و از این طریق من کم‌کم لحاف‌دوزی را یاد گرفتم.» او ادامه می‌دهد: «۲۵ سالم بود که به خرمشهر رفتم و در کنار چند نفر از آشنایان که لحاف‌دوزی داشتند مشغول به کار شدم و بعد از مدتی برای خودم لحاف‌دوز حرفه‌ای شدم، بطوری‌که مردم برای ماه‌های بعد از من وقت می‌گرفتند تا برایشان لحاف کرسی و تشک بدوزم.» 

روزهای خوش 


یکی از مشتریان قدیمی‌اش وارد مغازه می‌شود و متکاهای سفارش داده‌اش را از حاجی می‌گیرد. حاجی یاد روزهای خوش قدیمی می‌افتد؛ روزهایی که به تهران آمده است. او می‌گوید: «اواخر سال ۴۹ بود که برای دیدن تعدادی از بستگانم به تهران آمدم. چند روز از آمدنم گذشته بود که بستگانم از من خواستند حالا که به تهران آمده‌ام برایشان لحاف و تشک بدوزم. من هم قبول کردم و یک ماه در تهران مشغول دوخت لحاف و تشک برای بستگان و همسایگانشان شدم. آن زمان در همین محله یک لحاف‌دوز قدیمی بود که وقتی کار من را دید از من خواست تا با هم شریک شویم ولی من به او گفتم که خودم در شهرستان کار و مشتریان بسیاری هم دارم اما او بسیار اصرار کرد و از آنجایی هم که در آن یک ماه متوجه شده بودم کار در تهران بسیار بیشتر است با همکاری یکی از بستگانم که از روحانیون آن زمان بود در نیمی از مغازه شریک شده و از ۲۰ روز مانده به شروع سال ۱۳۵۰ کارم را در اینجا شروع کردم.» او ادامه می‌دهد: «خیلی زود وصف کارم در محله‌ها پیچید و خانم ها از هر محله‌ای به اینجا می‌آمدندو از کارم تعریف و تشکر می‌کردند. آن زمان آنقدر کارم رونق داشت که تا ۳ ماه نمی‌توانستم سفارش قبول کنم و برای سفارش دادن باید از قبل وقت می‌گرفتند.» 

لحاف‌دوزانی که بیکار شدند


به اینجای خاطراتش که می‌رسد لبخند می‌زند. انگار با یادآوری این بخش خاطراتش احساس خوبی دارد. روزبهانی می‌گوید: «آن سال‌ها کارم بسیار رونق پیدا کرده بود اما از شریکم به خاطر کم کاری‌اش جدا شده بودم و دیگر تنهایی در همین مغازه کار می‌کردم. آن زمان یک فامیل شوخ‌طبعی داشتیم  روزی به شوخی به من گفت: «حاجی تو که آمدی تهران دیگر همه لحاف‌دوزها باید بیخیال کارکردن شوند.» مدت‌ها از آن روز گذشته بود و همه از کارم راضی بودند و همین باعث شده بود اعتراض لحاف‌دوزهای دیگر محله‌های اطراف بلند شود. یک روز در مغازه نشسته بودم که دیدم ۷ نفر از لحاف‌دوزان محله‌های اطراف به در مغازه آمدند و از من گلایه کردند و گفتند من با دریافت مزد کم باعث شده‌ام تا مشتریان آنها کم شود اما من به آنها گفتم که قیمت من مانند قیمت آنهاست و مشتریان به خاطر کار خوب و کیفیت کارم است که سراغم آمده‌اند اما آنها قبول نکردند و از من خواستند دست روی قرآن بگذارم و قسم بخورم که قیمت‌هایم با آنها یکی است اما من زیر بار نرفتم و به قرآن قسم نخوردم و به آنها گفتم که من اگر از هر دو چشم هم نابینا شوم ولی با همان قیمت مشخص شما کار می‌کنم، هرچند که آنها آخر سر هم حرف‌هایم را باور نکردند ولی مدتی بعد نتیجه سبک شمردن قرآن و تهمت زدن به دیگران را دیدند.» 

اراذلی که امنیت را از محله گرفته بودند


این لحاف‌دوز قدیمی از روزهای ناامن پیش از انقلاب اسلامی  می‌گوید؛ روزهایی که حتی جرئت نمی‌کردند کرکره مغازه‌هایشان را بالا بدهند. او می‌گوید: «آن زمان‌ این محله پر بود از اراذل و اوباشی که به محله می‌آمدند و با عربده‌کشی و شکاندن شیشه مغازه‌ها ترس را به جان مردم می‌انداختند. آن زمان یک قلدر در محله وحیدیه بود که هیچ‌کس جرئت نزدیک شدن به او را نداشت. او غروب‌ها به در مغازه‌ها می‌آمد و با قمه از کاسبان پول زور می‌گرفت. وقتی او وارد محله می‌شد ما همه کرکره‌های مغازه‌هایمان را پایین می‌کشیدیم در داخل مغازه می‌نشستیم تا او برود. اما این روش خیلی جواب نداد. چون همیشه در مغازه من لحاف و تشک و متکا بود، او مغازه من را برای استراحت و خواب عصرش انتخاب کرده بود و هر روز به مغازه‌ام می‌آمد. برای همین تصمیم گرفتم با کمک اهالی درسی به او بدهم که دیگر هیچ‌گاه به محله ما نیاید. برای همین یک روز وقتی خواب بود سراغ اهالی و بستگانم رفتم و از آنها کمک خواستم تا با همدیگر این قلدر زورگو را از محله بیرون کنیم.» او ادامه می‌دهد: «به همراه اهالی که هر کدام یک چوب در دستشان بود به در مغازه‌ام رفتم اما او آنجا نبود و برای خوردن غذا رفته بود برای همین به آنجا رفتیم و وقتی بیرون آمد من سه ضربه با چوب به او زدم اما او حتی تکان نخورد و وقتی خواست به سمتم بیاید اهالی به کمکم آمدند و در نهایت با کمک همدیگر او را از محله‌مان بیرون کردیم و بعد از آن هیچ اراذل و اوباشی برای زورگیری به خیابان ما نیامده است.» 

 حاجی برکت محله است


«مریم شریفی» یکی از مشتریان قدیمی مغازه حاجی است. او درباره حاجی می‌گوید: «ما الان سال‌هاست که برای سفارش کارهایمان پیش حاجی می‌آییم. او هیچ وقت‌کاری تحویلمان نداده که ناراضی باشیم. از طرف دیگر در این ۳۰ سالی که من او را می‌شناسم، هیچ‌وقت کیفیت کارش تغییر نکرده است. او زمانی به سفارش مادرم برای جهیزیه من لحاف و متکا دوخته است و حالا دارد به سفارش من برای دخترم لحاف و متکا می‌دوزد.» او ادامه می‌دهد: «اگر از تمام محله بپرسید امکان ندارد کسی وجود داشته باشد که در خانه‌اش یک تکه از کار دست حاجی وجود نداشته باشد.» بانو «زهرا کوکانی» یکی دیگر از بانوان این محله درباره حاجی می‌گوید: «حاجی نور چشم این محله و برکت آن است. دست خیر حاجی برای کمک به خانواده‌ها و دختران دم بخت زبانزد همه است و اما حیف که دیگر کارش مانند گذشته رونق ندارد و خیلی از مردم کارهای آماده را به  کار خوب حاجی ترجیح داده‌اند.»

________________________________________________________

منتشر شده در همشهری محله منطقه ۸ به تاریخ ۱۳۹۳/۰۵/۲۰*

کد خبر 765529 برچسب‌ها تهران قدیم

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: تهران قدیم او ادامه می دهد لحاف دوزی مغازه ها پنبه زن آن زمان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۳۶۹۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اظهارات دانشجوی ناهی از منکر از روز حادثه/ برای دفاع از ۳ دختر تذکر لسانی دادم و اوباش با چاقو حمله‌ور شدند

به گزارش خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا، سید محمدجواد موسوی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمر به اتفاق معاونین، روابط عمومی، رئیس مجمع بسیجیان دانشگاه‌های کاشمر، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان کاشمر با حضور در منزل علی علیزاده اول دانشجوی رشته تربیت‌بدنی این دانشگاه که در دفاع از ۳ دختر توسط اراذل مجروح شده بود از وی عیادت و تجلیل کردند.

دانشجوی ۲۸ ساله رشته تربیت‌بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمر هنگامی که دو نفر از اراذل و اوباش در یکی از خیابان‌های شلوغ کاشمر قصد ایجاد مزاحمت برای سه دختر نوجوان را داشتند برای دفاع از آنان به اراذل تذکر لسانی داد، اما این اراذل با دانشجوی ناهی از منکر درگیر شده و او را با ضربه چاقو از ناحیه گردن مجروح کردند.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمر ضمن احوالپرسی و تبریک به پدر و مادر این دانشجو به‌دلیل تربیت جوانی مؤمن، غیرتمند، مسئولیت‌پذیر، نوعدوست و فداکار از خانواده این دانشجو تقدیر کرد.

موسوی متذکر شد: حامل سلام گرم دانشجویان، کارکنان و استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمر هستم و ضمن افتخار به غیرت‌مردی و فداکاری علی علیزاده برای سلامتی و شفای وی دست بر دعا برمی‌داریم.

وی، تقارن این حادثه با سالگرد شهادت شهید غیرت شهرستان سبزوار (شهید الداغی) را نماد و یادآور زایش‌ها و رویش مداوم، حق‌طلبی و عدالتخواهی، غیرت‌مردی و فداکاری جوانان انقلابی این مرز بوم در پرتوی تعالیم الهی و تربیت اسلامی در مکتب حسینی عنوان کرد.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمر ضمن قدردانی از تلاش‌ها و رسیدگی خوب و اقدام به‌موقع مسئولان و کادر درمان شهرستان کاشمر از روند بهبودی و سلامتی حال دانشجوی ناهی از منکر ابراز رضایت کرد و به این دانشجوی مؤمن و غیرتمند اطمینان داد که تا چند روز آینده می‌تواند در کلاس‌های درس به‌صورت حضوری شرکت کند.

موسوی همچنین از اقدامات جدی و به‌موقع مسئولان شهرستان کاشمر و دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر این شهرستان در حادثه رخ‌داده و نحوه برخورد قاطع با مسببان این حادثه قدردانی کرد و لوح تقدیر و ایثار را به پاس فداکاری و غیرت‌مردی به علیزاده دانشجوی ناهی از منکر اهدا کرد.

علیزاده اول دانشجوی ناهی از منکر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمر هم در این نشست درباره روز حادثه گفت: سر شب در خیابان تردد می‌کردم که مشاهده کردم دو جوان پسر قصد مزاحمت برای سه عابر دختر را داشتند و برای حمایت و دفاع از ایشان به اراذل و اوباش تذکر لسانی دادم که به من حمله‌ور شدند و توسط یکی از آنان که سلاح سرد چاقو همراه داشت از ناحیه گردن مجروح شدم و خونریزی زیادی داشتم که بلافاصله همسایه‌ها به اورژانس بیمارستان منتقلم کردند.

ستاد امر به معروف حامی شهروندان است

دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرستان کاشمر هم بیان کرد: به محض اطلاع از اتفاق رخ‌داده مراتب به استان خراسان‌رضوی گزارش و بلافاصله مسئولان استانی و شهرستان وارد عمل شده و با توصیه‌های فرماندار کاشمر به جد پیگیر درمان دانشجوی ناهی از منکر شدیم و خوشبختانه چون ضربه چاقو به شریان اصلی نرسیده بود خطر رفع شد.

سید مصطفی قریشی یزدی افزود: دو جوان مزاحم در همان دقایق اولیه توسط مردم دستگیر شده و تحویل نیروی انتظامی شدند و اکنون با قرار قضائی در زندان بازداشت هستند و یکی از این دو نفر که جزء اوباش یکی از روستا‌های کاشمر است در حال حاضر پرونده‌های باز دیگری نیز دارد.

وی یادآور شد: اگر همکاری و اقدامات غیورانه شهروندان و دانشجوی ناهی از منکر در کنار دستگاه‌های ذیربط نباشد بانوان نمی‌توانند از امنیت لازم برخوردار بوده و آزادانه در خیابان‌ها تردد و رفت و آمد داشته باشند.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمر تشریح کرد: ستاد امر به معروف و نهی از منکر به‌عنوان حامی آمران به معروف و ناهیان از منکر هر شهروندی را (عضو ستاد باشند یا خیر) به شرطی که به‌طور صحیح وارد تذکر لسانی شوند مورد حمایت خود قرار خواهد داد.

در پایان به پاس فداکاری و غیرت‌مردی دانشجو علی علیزاده اول توسط رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمر به این دانشجو لوح سپاس، ایثار و هدیه‌ای تقدیم شد.

به گزارش آنا، حادثه حمله‌ور شدن اراذل و اوباش به علیزاده اول دانشجوی ناهی از منکر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمر شب ۸ اردیبهشت مصادف با سالروز شهادت شهید حمیدرضا الداغی (شهید غیرت) اتفاق افتاد، او نیز هنگامی که اراذل و اوباش در یکی از خیابان‌های سبزوار برای دو دختر جوان ایجاد مزاحمت کرده بودند برای دفاع از آنان با اراذل درگیر شد و به شهادت رسید.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • دستگیری اراذل و اوباش سابقه‌دار در اهر
  • پایان قدرت نمایی اوباش در رامسر با شلیک پلیس
  • دستگیری اراذل و اوباش سابقه‌دار در تبریز
  • مخلان امنیت در مشهد دستگیر شدند
  • دستگیری ۵ مخل نظم و امنیت در مشهد
  • انهدام باند اراذل و اوباش در شهرستان بابلسر
  • اراذل و اوباش سابقه‌دار در اهر دستگیر شدند
  • اظهارات دانشجوی ناهی از منکر از روز حادثه/ برای دفاع از ۳ دختر تذکر لسانی دادم و اوباش با چاقو حمله‌ور شدند
  • برخورد پلیس با عوامل خرید و فروش سلاح گرم و اراذل و اوباش در فضای مجازی و دستگیری ۳۰۰۰ نفر
  • عاملین رعب و وحشت در نقده دستگیر شدند